این فاطمه بـود که عاشقانهترین پاسداشت را از حریم امامترواداشت.این فاطمه بودکهیگانهترین اسوهدهی را در همراهی با ولایت ادا ساخت،همو که با فریادهای جگرسوز خویش ، زیباترین شعار ولایتمـداری را در گوش جـــان پیروان خویش طنین انداز ساخت:«یا اَبَا الحَسَنِ! روحـی لِروحِکَ الفداهُ وَ نَفْسی لِنَفْسِکَ الْوِقاءُ ، اِنْ کُنْتَ فی خَیْـرٍ کُنْتُ مَعَک واِنْ کُنْتَ فی شَرٍّکُنْتُ مَعَک-
ای ولیّامر من ! روحم به فدای روح و جانم سپر بلای تو ! هماره همراه تو خواهم بود،چه در خیر و نیکی وچه در سختی و بلا گرفتار شوی .»
(کوکب الدّری: ج 1،ص196)
باری ، پیشتازتـرین ،خالصتــرین وکاریتــرین حمایتگر ولایت و امامت ، فاطمه سلام الله علیها بـود و هموست که بایستی مقتدا و اسوهی مـا در این برهه از زمان واقع شود.[ان شاء الله]
جامی از زلال کوثر،آیتالله مصباح یزدی،ص 146
فرازهایی از طوفان فدکیه
* ای مردم ! بدانید که من فاطمه و پـدرم محـمّد است ،آنچه ابتدا میگـویم در پایان نیز میگــویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمی در آن نیست،پیامبـری از میان شما بر انگیخته شـد که رنجهای شما بر او گران آمده و دلسوز بـر مؤمنان و رئــوف و مهربان بود،...وشما بـرکنارهی پرتگاهی از آتش قرار داشته و مانند جرعهای آب بوده ودرمعرض طمع طمّاعان قرارداشتید، ازآبی مینوشیدیدکهشترانآن را آلوده کرده بودندو ازپوست درختان بهعنوان غذا استفاده میکردید،خارومطرود بودید ،تا خدای تعالی بعد از چنین حالاتی شما را بدست آن حضرت نجات داد.
*ای مردم ! هرگاه آتش جنگ برافروختند، خداوند خاموشش نموده،یا هرهنگام که شیطان سربر آورد یــا اژدهایی از مشرکین دهــان باز کرد، پیامبــر، برادرش[حضرت علی علیه السلام] را درکـام آن افکند،و او تا زمانی که سَـرِ آنان رابه زمین نمیکوفت و آتش آنهارابهآبشمشیرخاموش نمیکرد، بازنمیگشت، [او] نزدیک به پیامبـر خدا ، سروری از اولیاء الهی، نصیحتگر، تلاشگر وکوشش کننده بــود و در راه خـدا ازملامت ِ ملامتکننده نمیهراسید و این در هنگامهای بودکه شما درآسایش زندگی میکردید، ودرانتظاربه سرمیبردید تا ناراحتیهامارادر برگیرد وهنگام کارزار عقبگرد میکردید و به هنگام نبــرد فرار مینمودید.
*...پس خلافت را بگیرید،ولی بدانید که پشت این شترِ خلافت زخم است وپــایآن سوراخ وتاولدار، عاروننگش باقیونشان ازغضب خداوننگ ابدیدارد، و به آتش شعلهورخـدا که بهقلبها احاطه مییابد، متصل است، پس هرچه خواهید بکنید وما هم کار خود را میکنیم : وَانْتَظِروا اِنّا مُنْتَظِرونَ.
*[ای مردم]آگاه باشید، میبینم که بهتن آسایی جـاودانه دل داده و کسی که سـزاوار زمامداری بود را دور ساختهاید، با راحت طلبی خلوت کرده ،وازتنگنای زندگی به فراخنای آن رسیدهاید،آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت کاملم بود،به سستی پدید آمده در اخلاق شما ، وبی وفائی و نیــرنگ ایجاد شده در قلوب شما ، ولیکن اینها جوشش دل اندوهگین وبرونریختن خشم و غضب است، وآنچه قابل تحملم نیستوجوشش سینهامو بیان دلیل و برهان است.
*[ای گروه انصار]آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم درحالی که مـرا میبینید و سخن مرا میشنوید، صدای دعوت من به شما میرسد ولی جواب نمیدهید،نالهیفریادْخواهم را شنیده ،ولی به فریادم نمیرسید،درحالی که به شجاعت معروفوبه خیر وصلاح موصوف میباشید، ... پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان ، حیران شدیدو پس از آشکاری،خودرامخفیگردانید،وبعد ایمان شرک آوردیدووای برگروهی که بعد از پیمان بستن،آن را شکستند.
*[خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم]ماتورااز دست دادیم،مانندسرزمینی که از باران محروم گردد، و قـوم تومتفرّق شدند ، بیا بنگــرکه چگونه از راه منحرف گردیدند، مردانی چند از امّت تو، همین که رفتی وپردهی خــاک میان مـا وتوحائل شد، اسرار سینه ها را آشکار کردند ، بعد از تو مردانی دیگر از مــا روی برگردانده و خفیفان نمودنـد و میراثمان دزدیده شد..ایکاش پیش از تـو مرده بودیم ، آنگاه که رفتی و خاک تـــرا در زیر خود پنهان کرد.
فاطمه ،فاطمه است.
نمیدانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟
خواستم از «بوسوئـه» تقلید کنم، خطیب نامور فرانسوی که روزی در
مجلسی باحضور لوئی،از«مریم»سخن میگفت،گفت:هزارو هفتصدسال
که همه سخنوران عالم دربارهی مــریم داد سـخن سردادهاند و هزارو
هفتصدسال است که همه فیلسوفان و متفکران ملتها در شرقوغرب
ارزشهای مریم را بیان کردهاند. هزار و هفتصدسال است که شاعـران
جهاندر ستایش مریم ،همه ذوق و قدرت خلاقهشان را بهکارگرفتهاند.
... اما مجموعه گفتهها و اندیشهها وکوششها و هنرمندیهای همه درطول این قرون، به اندازهی اینکلمهنتوانسته استعظمتهای مریم رابازگویندکه«مریــم،مادر عیسیاست». و من می خواستم با چنین شیوهای از فاطمه بگویم ، باز درماندم :
خواستم بگویم، فاطمـــه دختر خدیجهی بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، فاطمـــه دختر محمد صلی الله علیه و آله وسلم است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، فاطمـــه همسر علی علیه السلام است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، فاطمـــه مادر حسن و حسین علیهما السلام است، دیدم فاطمه نیست.
خواستم بگویم، فاطمـــه مادر زینب سلام الله علیها است، باز دیدم فاطمه نیست.
نه ،اینها همه هست و این همه فاطمه نیست ... فاطمه ،فاطمه است. –
دکتر علی شریعتی
شجره طیبه
از ابــن عباس روایت شد که گفت :
رســول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : مـن درختم و فاطمه حــمل آن و علی لقــاح آنو حسن و حسین میوهی آننـد ودوستاران اهـل بیت حقیقتا برگ بهشتی آنند.فص حکمة عصمتیه فی کلمة فاطمیه ،ص44
فاطمه از زبان فاطمه سلام الله علیها
* ما اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم ، وسیله ارتباط خــدا با مخلوقاتیم ، ما برگزیدگان خداییم وجایگاه پاکیها ، ما دلیل های روشن خداییم و وارث پیامبران الهی.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج16،ص211
* ستایش خدای را که مرا منکر امری از کتابش قرار نداده و در هیچ حقیقتی از امــر کتاب مرا سرگردان ننموده است.
*زنی خدمت حضرت فاطمه سلام الله علیها رسید و سوالی کـــرد و جواب شنید ،تا ده سوال، خجلت کشید، عرض کرد: بر شما مشقت نباشد؟! فرمود: اگر کسی اجیر شود که بــاری را به سطحی به صد هزار دینار[برساند] ،آیا بر او سنگین است؟ عرض کرد:نه .فرمـــود: من اجیر شدهام برای هر مسئله به بیشتر از مابین زمین و عرش که از لؤلؤ پر شود.