سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 15
کل بازدید : 109873
کل یادداشتها ها : 34
خبر مایه


هو

  دلا تو مرغ باغ کبریایی.

دل چگونه موجودی است؟    

عرشی است یا فرشی؟   

  مادی است یا غیرمادی؟

شاید بهتر باشد نام او را همان پرنده ای به نامیم که در طَرفَةُ العِینی قادر است مشرق و مغرب عالم را طی نماید و پیامهای درخواست شده را برایمان به ارمغان آورد.

 

سیمرغ ِ هستی و یا هر تعداد از مرغهای هستی بخش و حیات بخش، او چنان تیز پرواز و قدرتمند است که پرواز هیچ پرنده ی آسمانی به اوج پروازش نمی رسد. همیشه و در همه حال سایه اش بر سر رهروان برقرار است نجاتگر هر غریق مُضطَر و فرو رفته ی در ظُلمت است که با آتش زدن پری لطیف از پرهای بی نهایتش رعد آسا سر می رسد و جوجه ی سراز تخم درآورده اش را می رباید.

  به راستی چرا این مرغ عرشی و فرازمانی، خانگی شده است؟ لاشخور(کرکس)،مردار لجن خوار(مرغابی)،شهوتران(خروس)،فرعونی(طاووس) شده است.
 
از روزی که سر از تخم درآورده ابتدائاً سراغ مادرش را می گرفت.و سخت بی تاب بود به مشقَّت تمام و بهانه های مختلف مادر را از خیالش پاک کردیم. هر چند از غذاهای فضازمان بیزار بود ولی به هر قیمتی غذا خُورَش کردیم. امّا غافل از اینکه غذای مرغان فضا-زمان به کام مرغان عرشی سازگار نیست.
 بجای غذای صدق و پاکی و راستی ،خُورِش دروغ و کذب به او خُوراندیم. عجیب است که چون نطفه اش عرشی بوده، بسیار تیز پرواز در فنون فضا-زمان شد و استادی ماهر.
کاش برای چند صباحی از خوراکهایی که مادرش سفارش داده بود به او می دادیم آنگاه می دیدیم عوض سیمرغ، سیصد مرغ یعنی به قوت سیصد مرغ بخار کارآیی داشت. و روانه ی کوی مادرش می شد.
 امروز با ذکرهو هوی تو، ناله ی سیمرغ را برای ربودن جوجه اش که قصد خروج از تخمش را داشت شنیدم؛ چه ناله ی سوزناکی، چه فریاد جانکاهی، جانم فدای ناله ات و جانم به قربان بالهای قشنگت. بالهایت از مشرق گذشته بود و طفل بی نوای خود را می دیدی که قصد  پرواز نموده بود ولی بال پرواز نداشت.

  با هر هو هوی این مَسجُونِ در قالب سه بعدی، اشکهای تو را می دیدم که بر لانه ام می ریخت امّا اجازه ی ربودنش را نداشتم، چندین مرتبه به خود هی زدم بِپَر چرا نَپَری؟

 امّا...






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ