سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 109871
کل یادداشتها ها : 34
خبر مایه


چهارده پرده از حقیقت حسینی

برای سالکان حسینی و زینبی

آنان که رفتند کاری حسینی کردند و آنان که ماندند باید زینبی باشند و گرنه یزیدی اند.

شهید آوینی

 

برگرفته از سخنرانی استاد سید داوود موسوی در شب اربعین امام حسین(علیه السلام)- فروردین 1383

هو

شورش عظیمی در جهان و سراسر عوالم وجودی برپا شده و ما هم جزء مشمولین این حادثه عظیم قرار داریم که ما هم باید به شور و شعور درآییم و صحنه هایی از نبردهای نمایش بزرگ حسینی را خدمت عزیزان ارائه دهیم که هر چه هست شرح دل ماست از فراق آن بی همتا. اربعین فقط حرف دل است و گفت و گوی بینوایانی در ثانیه های آخرالزمان با معقولات ثانی، با عقل تمام و کل. چرا که هر زمان، به عینه مشاهده میکنیم که صف کربلا تشکیل شده و دو لشگر بزرگ در مقابل هم صف کشیده اند:

لشگری به تعداد کثرات سی هزار نفری و لشگری به فراخنای آسمان و زمین هفتاد و دو نفری.

دائما همین طور بوده است که: «قلیلٌ من عبادی الشکور و کثیرٌ منهم فاسقون» که از بدو ورود حضرت آدم به فضا زمان این لشگر آرایی آغاز و با مبصر کلاس فضا زمان حضرت بقیه الله الاعظم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به پایان میرسد و صدای قدوم مبارک آن حضرت در گوشه های دل بینوایان و مستضعفان استماع می شود.

اجرای این نمایش عظیم باید با جمع اضداد آغاز شود. کراوانی به سوی دوست در حرکت است، هر چند تعدادشان اندک است اما چو یک مرد جنگی     چو یک دشت مرد، هر کدام از آنها شیری رمیده در جنگل عشقند که توان مصاف با لشگری بزرگ را دارند.

رهبر کاروان حسین(علیه السلام) است فرمانده کاروان عباس، قلب سپاه علی اکبر، امید کاروان علی بن حسین(علیه السلام)، ثمره حرکت: صبر زینبی.

لشگری از حقیقت و لشگری از اضلال. لشگری به تمام مظهر اسم الهادی که «اِنَ الحُسین مصباحُ الهُدی و سفینهُ النَجاه». لشگر چراغ هدایت، و دقیقا در روبروی این چراغ بزرگ عالم، ظلمتی بس عظیم، که نقش منفی این صحنه را باید اشقی الأشقیاء از اسم المضل حضرت حق تبارک و تعالی ایفا نماید که تشنه ی احیاء این اسم در عالم امکان و فضا زمان است. نقش مثبت این نمایش را پاک باخته مجنونی، طاهری، طهری، طیهوری، نیکو خالی چون حسین(علیه السلام) که تشنه ی احیای اسم الهادی است، ایفا میکند. و بقیه بازیگران در نقش های بعدی این نمایش بزرگ الهی ایفای نقش می کنند. اکنون چهارده پرده ی اصلی نمایش عاشورای حسینی.

پرده اول: «موتوا قَبـل اَن تَمُوتُوا» چه در جهاد اصغر و چه در جهاد اکبر. ما هم اکنون قدم گذاشته ایم در مسیر نصرت، با حسین زمان(م ح م د) مهدی زهرا(سلامُ الله عَلیها) و اوّلین حرفمان کشته شدن است، باید بمیریم چه در جهاد اصغر و یا نه بالاتر و بلندتر از این جهاد، که ذره ذره وجودمان در این مسیر آب شود و ذره ذره قطرات این آب رابه طفلان حسین تقدیم کنیم.

پرده دوم: سفر از خلق به سوی حق تبارک و تعالی، حرکت از مدینه به مکه و بریدن از هر خلقی که چشم به دنیا دارد.

پرده سوم: سفر سوم از حق به حق. طواف به دور خانه دوست. حرکت حسین از مدینه به مکه به جهت طواف کعبه نبود. هدف، طواف از حق به حق بود که مُهر کرد سفرش را.

پرده چهارم: سفر از حق به خلق، دستور گرفت برای هدایت خلق و لبیک به ندای کوفیان، و حرکت به سوی کوفه، چرا که خارج کند خلق را از جهل.

پرده پنجم: عاشورایی شدن و جانفشانی عاشقانه، که حماسه کربلا خلق شد.

پرده ششم: آتش به هر چه که هست، چه خیمه زینب باشد، چه خیمه امام سجاد(علیه السلام)، و چه سوخته شدن دست و پای اطفال در این آتش بزرگ جهانی، که چنین آتش سوزی در هیچ جای عالم به پا نشد.

پرده هفتم: وداع با پیکرهای مادی که باید با پیکرهای مادی هم وداع کرد. سفر حسین با کشته شدن حسین به پایان نرسید.

پرده هشتم: اسارت و در بند بودن و بیچارگی کشیدن.

پرده نهم: «اَعلَمُوا إِنَ الله یُحیِیِ الاَرضِ بعدَ مُوتِها».

پرده دهم: عبرت، آگاهی، روشنگری، که پیامش با عشق ثبت شد و با استدلال اثبات نخواهد شد. عشق با توضیح اثبات نخواهد شد، عشق جز با ایثار و شهادت که همان موت است که عرض شد«مُوتُوا قَبلِ اَن تَمُوتُوا» رقم میخورد. پس عاشورایی باید زیست و عاشورایی باید مرد تا جاودانه شد.

پرده یازدهم: میوه ی کربلاست، سوز و اشک و آه، و منادی آن صاحب زَبور آل محمد(صلی الله علیه و آله) امام سجاد(علیه السلام).

پرده دوازدهم: کشف حقایق عاشورا و دستور العمل جاودان برای عاشوراییان. که امامان باقر و صادق(علیهما السلام) در وصف این حقایق الام کردند که پیام حسین کشف حقایق علمی و دینی است.

پرده سیزدهم: این که هر که در این راه وارد شد، زندان، قتل، شکنجه و اسارت را باید به جان بخرد.

حکومت به ظاهر اسلامی زمان امام(علیه السلام)(حکومت یزید) پلاکارت هایشان را بلند کرده بودند که: آی مردم گروهی از دین اسلام خارج گشتند و قصد خدشه دار کردن دین شما را دارند و مردم را علیه حرکت حسینی تحریک کردند، و گرنه بنی امیه لشگر نداشت، مسلمانان جاهل به وسیله ی تبلیغات منفی و وعده های سر خرمن بنی امیه شمشیرهایشان را علیه این حرکت عظیم تیز کردند و گفتند حسین دینی جدید آورده و باید با آن مبارزه کنیم. حسین و فرزندان برومندش در میان صفوف به هم گره خورده مسلمانان بی خبر محاصره اند وهر لحظه شاخه ای از درخت طوبای اسلام از لشگریان حضرت بر زمین می افتد. اما پیکر استوار درخت اسلام بر فراز ذوالجناح، ندای «یا مُحمد و یا علی، یا علی یا محمد» بر لب دارد و زینب(سلامُ الله علیها) متحیر و صبورانه نظاره گر این رمان سراسر عشق و شور است و هرگاه بی تاب از شکسته شدن شاخه های استوانه ی عرش الهی میشود، غریبانه در نینوای غربت فریاد«مَهلاً مَهلاً» سر می دهد. حسین در بحبوحه گرم عاشورا به دین خدا می اندیشد، به نسل های بعدی می اندیشد و به فساد آخرالزمانی می اندیشد. دین را وسیله دنیای هوسرانان می بیند و می جنگد اما هرازگاهی در تل زینبیه مستقر میشود و اندوه طفلان و یتیمان و بی سرپناهان را نظاره میکند. چه کند؟!! اگر من و شما بودیم چه میکردیم؟؟!! به صف دشمن حمله برد یا نگاه های مأیوسانه زن و فرزندان بی پناه را لبیک بگوید. حسین از طرف ندای«اِرجِعی اِلی رَبِکَ» را به گوش جان می شنود و از طرفی سرزنش های قوم را بر اهلش می بیند. اما او حسین است و حیات و مماتش حسینی.

از طرفی چشمه خشکیده اسلام را ملاحظه می نماید که هیچ کس از این سلام سیراب نمی شود و از طرفی لب های چاک چاک دخترکان بی پناه را.

باید حماسه ای بیافریند و قهرمانان او باید بر قلب تاریخ بتازند. او باید چاهی ژرف در اعماق زمین های شوره زار امت جدش حفر نماید. حسین باید تمام اهل و عیال و خانمان را به بوسه ای آتشین از لب آتشین یار بفروشد. آتش و شور و حرارتی بر جان فضازمان در اندازد که تا انقضای عالم شهد شکرینش را بر فضا زمانیان بچشاند.

پرده چهاردهم: این نمایش عظیم هم به وقوع می پیوندند که آن پردین مرغ از قفس در فضای لایتناهی و هدایت باطنی اباصالحیان و عاشوراییان تا انقراض نسل آخرین است و اکنون جهانیان انگشت حیرت به دندان گرفته اند و مات و متحیر از این نمایش عظیم اند.

www.ommi.ir/index.php






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ